سنندج_ جهادرسانهای شهید رهبر_ خطی نه چندان قشنگ، جمله ای بسیار زیبا بر دیوار پادگان نوشته بودند که تنم را به لرزه انداخت: “اگر عاشق مردم کُرد نباشی، نمی توانی در کردستان خدمت کنی”!
سنندج_جهادرسانهای شهید رهبر- امت واحده بودن اسلام رو می خواهیم ثابت کنیم، حالا شما سنی هستین، سنی باشین، مگر غیر از اینه که خدا رو می پرستین و از کتاب قرآن پیروی می کنین، ما هم همین هستیم
کرمانشاه-جهادرسانهای راهیان نور- احمد بعد از مرارتهای فراوان از زندان ضد انقلاب آزاد و همان روز از بیراهه با پای پیاده راهی کرمانشاه شد و به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد پیوست.
سنندج_جهادرسانهای شهیدرهبر-بعد از اینکه این عالم را به شهادت رساندند هرچه کتاب و قرآن داشت روی سینهاش ریختند و به آتش کشیدند. شاهدان ماجرا و کسانی که جنازه ملا کریمیان را پیدا کرده بودند، با تعجب با جنازه سوخته ای مواجه شدند که قلب او از آتش در امان مانده بود و نسوخته بود!
راه افتادم بروم اما محسن یقهام را گرفت. گفت "نمیذارم بری. به جون تو امشب باید کنارم بمونی وگر نه داد و بیداد راه میاندازم که عملیات لو بره". اکبر گفت حالا که این جوریه، شما بمان، من میرم پایین...
مبهوت شده بودم.دویدم که آمبولانس را بیاورم. وقتی برگشتم دیدم فلاح نژاد دستش را روی قلبش میگذارد و برمی دارد و روی تکه روزنامهای که گوشه سنگر بود میکشد.
یادمان شهید بروجردی - جهاد رسانهای شهید رهبر - روزها و ماهها و سالها گذشت تا به صورت کاروانی به مناطق جنگی سفر کردیم باورم نمیشد که آرزویم براورده میشود.
شرهانی_ جهاد رسانه ای شهید رهبر- این آه حسرت و سوز دل است که مرا میسوزاند؛ گاهی خیلی زود دیر میشود، طوری که فکر میکنی خواب بودهای ، بساط نوکری و خادمی برچیده میشود و فقط حسرت است که باقی میماند