تاریخ انتشار
پنجشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۹
کد مطلب : ۱۴۲۶۵
دلنوشته:
دلتنگی های یک خادم در مسیر عاشقی خدا
پس با دلی مضطر وشکسته تر از پیش، به سوی کسانی رفتم که سفره آرای این مسیر نورانی بوده که خود طی طریق کرده اند.
مسیر را درست می آمدم اما راهی فرعی بود غافل از اینکه برای ورود به جاده ی اصلی، باید از منیّت گذشت. همچنین فراموش کرده بودم بلوری که می تواند از موج گونه سرازیر شود باعث می شود چندین راه را یک شبه طی کنی.
تا اینکه، خلاف آنچه تصور می کردم، قسمتم شد. در وجودم شور وشوقی عجیبی موج می زد حتی تا آن جا که با خود می گفتم فرقی ندارد که کجا بتوانم در خدمت زائرین شهدا باشم. اصلا هزاران شکر که توانستم این لباس را بر تن کنم.
واین بود سرِ دلبران حضرت دوست
انتهای پیام/
جهاد رسانه ای شهید رهبر
فرزانه رضایی /کد خبرنگاری ۹۷۱۲۲۱۲۵۶