تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۲
کد مطلب : ۱۳۳۴۴
دلنوشته؛
افق شرهانی به وقت شهیدان
عصمت عیوضی
از خود فرار کردهای و بر دامان شهیدان پناه گرفتهای؛ گم شدهای آمدهای خود را بیابی.سکوت اینجا پر از فریاد است.شبها دلت بیشتر میگیرد احساس میکنی به آسمان نزدیکتری، صدای شهدا و راز و نیازشان را خوب میشنوی؛ جذبه حضورشان تو را در دریای مهر و غیرت خود غرق میکند.
بامداد صدای چهچهه پرندگان دشت شرهانی با اذان و تسبیح و دعا یکی میشود؛ همراه با بال ملائک به آسمان میرود و صبح با نوایی دلانگیز آغاز میشود.
شهید شاهد است و حیات میبخشد. از نفس شهیدان زنده میشوی حیات میگیری! غروب شرهانی عجب دیدنی است! باد اینجا نفس میکشد و به وجد میآید این پرچمهای سرخ و سبز شرهانی است که باد را به رقص در میآورد!
گلهای بابونه و شقایق و گلهای خودروی شرهانی نشان از ردپای آن سرخ فامان دارد.
سیم خاردارها چادرت را محکم میگیرند در جای خود میخکوب میشوی اما وظیفهات سنگین است و کولهبارت اندک!
اینجا خوب میتوانی حس کنی شهیدان برایت دست تکان میدهند پرچمها نیز با تو حرف دارند زمین و زمان با تو در جوشش است، طبیعت تازه شده است راهی است برای پرواز....
انتهای پیام/
عصمت عیوضی/کدخبرنگاری ۹۷۱۲۱۲۲۱۶
جهادرسانه ای شهید رهبر