۰
تاریخ انتشار
جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۵
کد مطلب : ۱۷۸۸۲

ماجرای شهیدی که به مادرش نه نگفت

ماجرای شهیدی که به مادرش نه نگفت
به گزارش خبرنگار راهیان نور _ حجت‌الاسلام محمد جعفری شب گذشته، در بازدید از قرارگاه سپاه ولی عصر (عج) در جمع خواهران خادم‌الشهدا به نقل خاطره‌ای از یادمان فکه پرداخت که در ادامه این خاطره را می‌خوانیم: 
کار جست‌وجوی پیکر شهدا در منطقه فکه به پایان رسیده بود و هیچ پیکر شهیدی نیافته بودیم. قرار شد منطقه را ترک کنیم. مادر یکی از شهدای گمنام به منطقه مراجعه کرد و گفت: "دنبال فرزند شهیدم آمده‌ام." خادمان شهدا به ایشان گفتند که پیکری نیست. ولی با اصرار فراوان مادر شهید، تصمیم بر آن شد که فرصتی به ایشان بدهند تا خودش منطقه را رصد کند. 
روز اول و دوم گذشت. مادر برای یافتن فرزندش در بین خاک‌های فکه می‌گشت اما خبری نشد. بچه‌های تفحص از ایشان خواستند تا منطقه را ترک کند، اما باز هم با اصرار مادر مواجه شدند که بچه من اینجاست، من حسش می‌کنم! روز سوم، مادر شهید باز هم برای یافتن فرزندش به خاک‌های فکه پناه برد. چندی نگذشت که با صدای گریه بلندش متوجه شدیم پسرش را پیدا کرده. مادر، استخوان‌ها و لباسهای فرزندش را تحویل بچه‌های تفحص شهدا داد و خدا را شکر کرد. سپس با دلی آرام به خانه‌اش برگشت.
 
خبرنگار جهاد رسانه‌ای شهید رهبر: مریم گرایی
نام شما

آدرس ايميل شما