مقام معظم رهبری (مدظله العالی) | آن‌ها [امریکاییها]، یک جنگ فرهنگی راه انداختند که دفاع مقدس فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم راهیان نور را راه انداخت. ۱۳۹۷/۰۵/۲۲ | راهیان نور کار بسیار بزرگ و مهمّی است. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | راهیان نور یک فنّاوری جدید برای استفاده‌ی از معدن تمام‌نشدنی سالهای دفاع مقدّس است، معنایش این است که همه‌ی کشور باید از این استفاده کند و قدر آن را بداند. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | این حرکت راهیان نور را مغتنم بشمرید. ۱۳۹۳/۰۱/۰۶ | راهیان نور و بازدید از مناطق عملیاتی یک سنت حسنه به منظور پیشگیری از دو آسیب «فراموشی» و «تحریف» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق -که چند سالی است در کشور راه افتاده و روز‌به‌روز بحمدالله توسعه پیدا کرده است- یکی از جلوه‌های پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ | من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | نکته‌ی اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور، ایجاد زمینه برای «زیارت با معرفت» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخی حساس دفاع مقدس را هرگز فراموش نکند و سالهای پرمحنت، ولی پرافتخار دوران جنگ تحمیلی را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی [راهیان نور] را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه -بخصوص در ایام اول سال- زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | برای من مایه‌ی افتخار و سربلندی است که در این نقطه، در جمع شما راهیان نور و مجموعه‌ی عشاق دل‌باخته‌ی یاد شهیدان حضور داشته باشم. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) | آن‌ها [امریکاییها]، یک جنگ فرهنگی راه انداختند که دفاع مقدس فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم راهیان نور را راه انداخت. ۱۳۹۷/۰۵/۲۲ | راهیان نور کار بسیار بزرگ و مهمّی است. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | راهیان نور یک فنّاوری جدید برای استفاده‌ی از معدن تمام‌نشدنی سالهای دفاع مقدّس است، معنایش این است که همه‌ی کشور باید از این استفاده کند و قدر آن را بداند. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | این حرکت راهیان نور را مغتنم بشمرید. ۱۳۹۳/۰۱/۰۶ | راهیان نور و بازدید از مناطق عملیاتی یک سنت حسنه به منظور پیشگیری از دو آسیب «فراموشی» و «تحریف» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق -که چند سالی است در کشور راه افتاده و روز‌به‌روز بحمدالله توسعه پیدا کرده است- یکی از جلوه‌های پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ | من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | نکته‌ی اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور، ایجاد زمینه برای «زیارت با معرفت» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخی حساس دفاع مقدس را هرگز فراموش نکند و سالهای پرمحنت، ولی پرافتخار دوران جنگ تحمیلی را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی [راهیان نور] را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه -بخصوص در ایام اول سال- زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | برای من مایه‌ی افتخار و سربلندی است که در این نقطه، در جمع شما راهیان نور و مجموعه‌ی عشاق دل‌باخته‌ی یاد شهیدان حضور داشته باشم. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) | آن‌ها [امریکاییها]، یک جنگ فرهنگی راه انداختند که دفاع مقدس فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم راهیان نور را راه انداخت. ۱۳۹۷/۰۵/۲۲ | راهیان نور کار بسیار بزرگ و مهمّی است. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | راهیان نور یک فنّاوری جدید برای استفاده‌ی از معدن تمام‌نشدنی سالهای دفاع مقدّس است، معنایش این است که همه‌ی کشور باید از این استفاده کند و قدر آن را بداند. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ | این حرکت راهیان نور را مغتنم بشمرید. ۱۳۹۳/۰۱/۰۶ | راهیان نور و بازدید از مناطق عملیاتی یک سنت حسنه به منظور پیشگیری از دو آسیب «فراموشی» و «تحریف» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق -که چند سالی است در کشور راه افتاده و روز‌به‌روز بحمدالله توسعه پیدا کرده است- یکی از جلوه‌های پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ | من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | نکته‌ی اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور، ایجاد زمینه برای «زیارت با معرفت» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ | آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخی حساس دفاع مقدس را هرگز فراموش نکند و سالهای پرمحنت، ولی پرافتخار دوران جنگ تحمیلی را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی [راهیان نور] را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه -بخصوص در ایام اول سال- زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ | برای من مایه‌ی افتخار و سربلندی است که در این نقطه، در جمع شما راهیان نور و مجموعه‌ی عشاق دل‌باخته‌ی یاد شهیدان حضور داشته باشم. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
۰
تاریخ انتشار
جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۴۷
کد مطلب : ۲۰۸۷

بيانات امام خامنه ای در ديدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس‌

بيانات امام خامنه ای در ديدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس‌
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد مرکزی راهیان نور به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای ، در تاریخ ششم مهر ماه 1379 جمعی از فعالان فرهنگی دفاع مقدس به محضر رهبر فرزانه انقلاب رسیدند. متن کامل بیانات معظم له جهت استفاده علاقمندان مجدد در پایگاه اطلاع رسانی راهیان نور منتشر می شود : بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌ اوّلاً به برادران و خواهران عزيز و رزمندگان جبهه فرهنگى دفاع مقدّس و عزيزانى كه علاوه بر تن و جسم خود كه به صحنه اين آزمايش بزرگ ملت ايران بردند؛ جان خود، فكر خود، هنر خود، دل خود و توان فرهنگى خود را هم به اين عرصه كشاندند و سرمايه ملت ايران را هرچه ارزشمندتر كردند، خوشامد عرض مى‌كنم. مخصوصاً به خانواده‌هاى معظّم شهيدانِ اين جمع عزيز و جانبازان و ديگر ايثارگران. اميدوارم كه خداوند متعال زحمات و تلاشهاى باارزش شما را مقبول درگاه خود قرار دهد و ادامه اين راه پُر افتخار را نصيب همه كسانى كه مايه‌اى از هنر و ادب و سرمايه‌هاى فرهنگى دارند، بكند. جنگ، يكى از محيطترين حوادث براى يك ملت است. ما همگى اين را با وجود خودمان، با گوشت و پوست و احساس و ادراك خودمان مشاهده كرديم. اين نيست كه فقط در تاريخ چيزى خوانده، يا به آمارها مراجعه كرده باشيم. ليكن نكته مهم اين است كه ملتها مى‌توانند اين حادثه پُرخسارت را به يك فرصت و به يك سرمايه تبديل كنند. مى‌دانيد؛ خسارت جنگ هم فقط اين نيست كه عزيزان ملت به كام مرگ كشانده مى‌شوند يا ويرانيهايى به بار مى‌آيد و سرمايه‌هايى بر باد مى‌رود. اگر در جنگى عزم ملى و خردمندى سردمداران كشور به كمك كشور نيايد، آن سرافكندگى و ذلّت و هزيمت معنوى‌اى كه بر دوش آن ملت سنگينى خواهد كرد، شايد از همه اين خسارتها بالاتر است. امروز بيش از صدوپنجاه سال و نزديك به دويست سال از قرارداد ننگين تركمانچاى مى‌گذرد. هر ايرانى كه آن تاريخ را بخواند، بعد از گذشت نزديك به دو قرن، در روح خود احساس شرمسارى، حقارت و شكست مى‌كند و از خود مى‌پرسد: چطور در حادثه‌اى به آن عظمت، سردمداران كشور قادر نشدند عزم ملى و سرمايه‌هاى مادّى و معنوى كشور را به كمك هويّت ملى اين كشور به ميدان بياورند؟! لشكر مهاجم دشمن تا قلب كشور آمد؛ بعد با التماس و درخواست و پيشكش دادن و وساطت دشمنانِ دوست‌نما و خسارتهاى فراوان ملى و آن اهانتهايى كه به ملت ايران شد، قبول كرد كه قدرى عقب بنشيند، در حالى‌كه هفده شهر قفقاز را از ايران گرفته و كشور را از بخشى از پاره تن خودش محروم كرده بود! امروز هم كه شما اين حادثه را در ذهن خودتان يا در كتاب تاريخ مرور كنيد و ببينيد بر ملت ايران در آن حادثه تلخ چه گذشت، احساس خجلت و احساس سرافكندگى و ذلّت مى‌كنيد. همين طور شبيه اين، در حوادث جنگ بين‌الملل دوم، همين شهر تهران محل خودنمايى و پُز دادن افسران كشورهاى مختلف شد كه در خيابانها راه بروند، به ايرانى با چشم تحقير نگاه كنند، از او كار بكشند، به او اهانت و به نواميس او تجاوز كنند. اين يك نوع بود، آن نوع ديگرى بود. اينها نشانه يك خسارت بزرگ براى يك ملت در يك جنگ است. در جنگى كه در سال ۱۳۵۹ در اين كشور رخ داد، همه اين حوادث ممكن بود. آنهايى كه مى‌خواستند قطعه‌اى از خاك ايران را از ايران جدا كنند، هدفشان فقط اين نبود كه ايران را از آنچه كه هست، قدرى كوچكتر كنند. هدف اين بود كه اين ملت را براى قرنها - حداقل يك قرن، دو قرن - با احساس حقارت سرِ جاى خود بنشانند. و در مردمى كه جرأت كرده بودند مقابل امپراتورى عظيم استكبار جهانى قيام كنند؛ برخلاف همه عرفهاى بين‌المللى، يك حكومت صددرصد مردمى را كه به هيچ قدرتى در دنيا باج نمى‌دهد، سر كار بياورند، روحيه شجاعت و خودباورى را بميرانند. آنچه كه براى آنها غايت مطلوب بود، اين بود. و اين مى‌شد. اگر آن كارى كه رزمندگان كردند، آن كارى كه خانواده‌ها كردند، آن كارى كه بسيج عمومى ملت كرد، آن كارى كه گزارشگران اين صحنه‌هاى شرف كردند و در مقابل چشم مردم قرار دادند و آن كارى كه آن سلسله‌جنبان همه اين افتخارها كرد؛ نمى‌بود، همين مى‌شد؛ ترديد نداشته باشيد. قطعه‌اى از خاك ايران را مى‌گرفتند، بعد با قدرى چك و چانه مقدارى از آن را پس مى‌دادند و منّت هم سر ملت ايران مى‌گذاشتند - البته در طول سالهاى متمادى و قطعاً بيش از هشت سالى كه جنگ طول كشيد اين كار را مى‌كردند - بعد ملت ايران هر وقت به آن منطقه از كشور خود مى‌نگريست، احساس حقارت مى‌كرد! اين كه شما ديديد پشت سرِ عراق، غرب يكپارچه قرار گرفت؛ شوروى و تمام اروپاى شرقى يكپارچه قرار گرفتند؛ عربهاى خليج فارس و حكومتهاى خليج فارس كه تابع اشاره امريكا بودند، يكپارچه قرار گرفتند و همه به عراق كمك كردند؛ هدفشان اين نبود كه چند شهر را از ايران بگيرند و به عراق بدهند يا يك دولت مستقل درست كنند. هدف، نابود كردن ملت ايران بود. هدف، صاف كردن آن حفره‌هايى بود كه ملت ايران در دستگاه اقتدار امپراتورى استكبار به وجود آورده بود. اما خدا نخواست. «خدا نخواست»، يعنى چه؟ يعنى اگر آحاد ملت ايران غفلت مى‌كردند و مى‌خوابيدند؛ رزمندگان به جبهه نمى‌رفتند؛ امام نمى‌غُرّيد و سينه سپر نمى‌كرد و نمى‌ايستاد و اين همه استعداد و نيرو در اين راه بسيج نمى‌شد؛ باز هم خدا همين‌طور مى‌خواست؟ نه، اراده خداى متعال به نفع يك ملت، تابع اراده آن ملت است. هيچ حقيقت و واقعيتى در متن زندگى يك ملت به اراده‌ى الهى تغيير پيدا نمى‌كند؛ مگر وقتى كه خودِ آن ملت بر آن همت بگمارد. اين صريحِ آيات قرآنى و جزو معارف قطعى دينى است. اين خسارتى كه بنا بود به وجود آيد - و اگر عزم ملى و تدبير و خردمندى سردمداران و مسؤولان كشور و اخلاص و جدّيت كسانى كه در اين راه قدم گذاشتند، نمى‌بود، قطعاً اين پيش مى‌آمد - با اين عزم ملى و با اين ايمان، تبديل به يك فرصت شد. آرى؛ ما در جنگ، بسيار جانهاى عزيز را از دست داديم و خسارتهاى مادّى و معنوى زيادى هم تحمل كرديم؛ اما چيزى در دل اين ملت جوشيد كه بركات و ارزشش براى امروز و فرداى اين ملت، از همه چيز بالاتر است و آن، احساس اتّكاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباورىِ ملىِ عظيم و احساس اعتقاد به اين بود كه اگر يك ملت حول محور ايمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنى يكى پس از ديگرى قابل شدن خواهد شد. اين در زندگى ما اتّفاق افتاد. عزيزان من! آنچه كه اين قضيه را تمام مى‌كند، اين است كه روايت اين حادثه به‌درستى صورت گيرد. نقش شما اين‌جا معلوم مى‌شود. شما هر كدامتان - شايد اكثرتان يا همه‌تان - به اين ميدانهاى جنگ رفتيد و در آن‌جا حضور پيدا كرديد. آنهايى هم كه سنشان آن وقت اقتضاء نمى‌كرده است، از مسائل آن آگاه شده‌اند. اگر اين حادثه بزرگ، درست روايت شود، اين اثرات ماندگار خواهد شد. اگر غلط روايت شود، يا روايت نشود، اين تأثيرات بسيار كم خواهد شد. نه اين كه به كلّى از بين برود؛ ليكن بسيار كم خواهد شد. اگر خداى نكرده مغرضانه روايت شود، قضيه بعكس خواهد شد. اين هشت سال دوره دفاع مقدس، شامل هزاران هزار حادثه است. من مى‌خواهم اين را از جامعه فرهنگى و هنرى كشور مطالبه كنم كه از اين هزاران هزار حادثه، لااقل يك فهرست تهيه كنند. بنشينند فكر كنند و در حوادث جنگ، دقّتِ نظر هنرمندانه به خرج دهند؛ يك فهرست از اين حوادث به وجود آورند؛ بعد اين را بگذارند در قبال كارهاى هنرى‌اى كه تا امروز درباره‌ى جنگ شده است - كه البته بسيار هم ارزشمند است - ببينند كه چقدر از اين فهرست را ما پُر كرده‌ايم. من اعتقادم اين است كه اگر اين كار صورت گيرد، خواهيم فهميد كه ما يك هزارم آنچه را كه درباره اين جنگ مى‌بايد تبيين كرد و مى‌توان تبيين و موشكافى كرد، هنوز بيان نكرده‌ايم! من غالب آثار هنرى جنگ را يا ديدم يا شنيدم؛ البته در اين سالهاى اخير كمتر. در دوره جنگ و سالهاى اوايل بعد از جنگ، غالب اين نوشته‌ها و روايتهاى تصويرى و روايتهاى سينمايى و غيره را غالباً يا ديدم يا گزارشى از آنها به دست آوردم. قطعاً آثار باارزشى در بين اينها وجود دارد؛ ليكن همه اينها در مقابل آن گنجينه عظيمى كه در اين دفاع هشت ساله به وسيله ملت ايران به وجود آمد، چيز كمى است. همه جنگ، داخل جبهه‌ها نيست. بسيارى از مسائل جنگ، داخل خانه‌هاست؛ در راههاست؛ داخل دلهاست؛ در مجموعه‌هاى تصميم‌گيرى است؛ در مجامع بين‌المللى است. ببينيد؛ ما در دوره جنگ، از طرف مجامعى كه ادّعا مى‌كردند در مسائل جهانى بيطرفند، در مقابل يك اعمال غرض واضحى قرار گرفتيم. ادعاهاى بسيار بزرگى هم مى‌كردند. كسانى كه امروز شما مى‌بينيد درباره سلاحهاى كشتار جمعى و سلاحهاى شيميايى و ميكروبى و از اين حرفها داد سخن مى‌دهند و جزو مسائل واضح مى‌شمرند، اينها به رژيم عراق و ارتش عراق سلاح شيميايى دادند؛ برايش ساختند و يا امكان ساخت آن را برايش فراهم كردند. دو قطب بزرگ دنياى آن روز - يعنى قطب امريكا و قطب شوروى سابق - مشتركاً با همه ساز و برگشان به كمك عراق آمدند. اينها كجا و در كداميك از اين آثار هنرى ما درست تبيين و تشريح شده است؟ من بارها گفته‌ام، ما يك وقت مى‌خواستيم براى جبهه‌ها سيم خاردار - كه در داخل كشور نداشتيم و توليد نمى‌شد - از جايى وارد كنيم. همين شوروى سابق اجازه نداد ما سيم خاردار را از داخل كشورش عبور دهيم و به ايران بياوريم. گفت اين وسيله جنگى است! يعنى ادّعا اين بود كه آنها به دو طرف جنگ كمك نمى‌كنند! اين در حالى بود كه هواپيماى روسى، موشك روسى، كارشناس روسى، افسر روسى، مواد منفجره روسى و تمام امكانات روسى، آن طرف جبهه در اختيار دشمن و طرف مقابل ما در اين جنگ بود! همين اروپاى به اصطلاح طرفدار حقوق بشر و در مقام صحبت، با نزاكت و ادب و اتو كشيده - چه قسمت شرقى‌شان؛ همين يوگسلاوى فعلى و بقيه كشورهاى بلوك شرق آن روز، و چه قسمت غربى‌شان؛ يعنى همين آلمان و بقيه - آنچه توانستند، به عراق كمك كردند، ولى حاضر نبودند ساده‌ترين چيزها را به ايران بفروشند. اگر يك وقت هم از طرقى دولت جمهورى اسلامى مى‌توانست چيزهايى را از اينها بگيرد، با چند برابر قيمت و با زحمت مى‌توانست به‌دست آورد! البته هدفشان معلوم بود - من اوّل عرض كردم - بحث بر سر اين بود كه اين عزّت ملى كه به وسيله حركت عظيم انقلابى مردم ايران به وجود آمده است، بايد از بين برود. رخنه‌اى كه به وسيله انقلاب در اقتدار فرهنگ غربى و سلطه غربى و نظام سلطه جهانى به وجود آمده است، بايد پُر شود. هدف آنها اين بود؛ به هرحال به اين سياست رسيده بودند. اينها كجاى آثار هنرى ما، در كدام فيلم يا نمايشنامه يا بقيه آثار هنرى منعكس شده است؟ آيا قابل انعكاس نيست؟ آيا براى نسلهاى آينده ايران تجربه‌آموز نيست؟ امروز ما مى‌بينيم وقتى كه راجع به دفاع مقدّس و جنگ هشت ساله و اين عظمت مطلقى كه ملت ايران آفريد، صحبت مى‌شود - كه مهمترين موضوع هنرى است و يك هنرمند درباره اين‌گونه شكوه‌هاى ملى، خوب مى‌تواند قلمفرسايى يا ميداندارى كند - بعضى از آثار در گوشه‌وكنار پيدا مى‌شود كه نه فقط عظمت را نمى‌بينند؛ مى‌گردند يك نقطه ضعفى، يا واقعى، يا حتى پندارى، پيدا مى‌كنند و آن را مورد مداقّه قرار مى‌دهند! هدف از اين كارها چيست؟ چرا بايد ما اين فرآورده‌ى عظيم ملت ايران را نديده بگيريم؟! اين خدمت به ملت ايران است كه در تهاجمى كه به مرزهاى او، به شخصيت او، به عزّت او، به تاريخ او، به هويّت ملى او شده است - اين‌گونه مردانه ايستاده و اين‌طور شجاعانه دفاع كرده - ما بياييم آن را زير سؤال ببريم؛ آن هم با زبان هنر؟! اين كارها را مى‌كنند. اينها به نظر من تصادفى هم نيست؛ يعنى نمى‌شود گفت حالا يك هنرمند به اين فكر افتاده كه مى‌شود اين گونه عمل كرد؛ نه. به نظر من غيرعادى مى‌آيد. البته تقصير از مسؤولان و سردمداران مسائل هنرى و فرهنگى كشور است؛ آنها هم بايد سازماندهى كنند؛ بايد كار كنند. اين ملت آنچه كه داشت، در طبق اخلاص گذاشت و آمد. مرد روستايى و زن روستايى، مرد و زن مستضعف شهرى، خانواده‌هاى گوناگون، جوانهاى فراوان، قشرهاى مختلف، سازمانهاى رزمنده كشور - ارتش، سپاه، حتى نيروى انتظامى و بسيج عظيم مردم - همه اينها آمدند وارد ميدان شدند. حقيقتاً ملت ايران در آن هشت سال، كار بزرگى را انجام داد. در تاريخ اين چندين قرنى كه مى‌تواند به مسائل امروز ما متّصل شود، بنده سراغ ندارم كه ملت ايران اين گونه با طوع و رغبت وارد يك ماجراى عظيم نظامى شده باشد و از دل و جان مايه گذاشته باشد؛ با ايمان خود، با عاطفه خود، با دست خود. در دورانهاى مختلف، حتى در دوران صفويّه كه جنگهاى بزرگ و كارهاى بزرگى هم شد، اين چيزهايى كه امروز ما مشاهده مى‌كنيم، اصلاً وجود نداشته است. دلايل روشنى هم دارد؛ نه اين كه نشود اينها را تحليل كرد؛ معلوم است چرا. به هرحال اين پديده در تاريخ ايران ما يك پديده حقيقتاً بى‌نظير؛ يا اگر احتياط كنيم، بگوييم كم نظير بود. اين پديده به اين بزرگى، آن هم با اين همه شكوه و با اين همه زيبايى. چه موضوعى براى يك هنرمند از اين جذابتر؟ آثار بزرگ هنرى دنيا را نگاه كنيد؛ بسيارى از آنها برروى قهرمانيهاى ملتها متمركزند؛ حتى آن‌جايى كه شكست خوردند. در لشكركشى ناپلئون به روسيه، دو نفر روايتگر بزرگ هنرى، اين ماجرا را روايت كردند: يكى فرانسوى است كه ويكتور هوگوست؛ يكى روسى است - طرفِ شكست خورده، كه اول كار شكست خورد - كه تولستوى است. آن طرفِ پيروز طبعاً گزارشهايى را ممكن است بدهد؛ اما شما ببينيد، در اين كتابِ آن طرفِ شكست خورده، شكست را آن‌چنان تصوير مى‌كند كه مايه غرور و سربلندى ملت است. يعنى در حركت ملت، آن نقاط ارزشمندى را كه يك هنرمند مى‌تواند ببيند، اينها را بيرون مى‌كشد، برجسته مى‌كند، رنگ و روغن مى‌زند و جلوِ چشمها مى‌گيرد. ما در اين ماجراى هشت ساله، يك پيروزى مطلق به دست آورديم. ما كه جنگ را شروع نكرده بوديم كه بگوييم فلان جا را مى‌خواستيم بگيريم، نتوانستيم، پس ناكام شديم؛ قضيه اين نبود. قضيه اين بود كه دشمنى به ما حمله كرده بود و مى‌خواست بخشى از خاك ما را بگيرد؛ همه دنيا هم به او كمك كردند؛ ما هم مردانه ايستاديم؛ ناكام شد و بينى‌اش به خاك ماليده شد و برگشت. پيروزى از اين بالاتر؟ اين پيروزى را با همين ابعاد، با همه خصوصياتى كه در آن وجود دارد، با همه آن هزاران هزار ماجرايى كه آن را به وجود آورده است، ما بايد روايت كنيم. اين كارِ هنرمندان عزيز ماست؛ كار نويسندگان است؛ كار سينماگران است؛ كار شاعران است؛ كار نقّاشان است؛ كار اصحاب فرهنگ و هنر است. امروز كار عدّه‌اى كه به ميدان جنگ رفتند و در اين هشت سال، آن حماسه را آفريدند - چه شهدايشان، چه ايثارگرانشان، چه رزمندگانشان - ديگر تمام شد. آنها كار خودشان را كردند. پس از پايان كار آنها، كار يك خيل عظيم ديگرى آغاز مى‌شود؛ علاوه بر گزارشهايى كه در دوران جنگ دادند. همين دوره جنگ، چقدر براى ما هنرمند درست كرد؛ چقدر شخصيتهاى برجسته درست شدند! غير از آن، بعد از پايان جنگ، نوبت اين خيل عظيمى است كه اين ديگر مسأله‌اش هشت سال نيست؛ هشتاد سال هم اگر طول بكشد، جا دارد. بحث را طولانى نكنم. از همه عزيزانى كه در عرصه فرهنگ و هنر، به اين ملت، به اين كشور و به خاطره باشكوه جنگ خدمت كرده‌اند، صميمانه و مخلصانه تشكّر مى‌كنم. اميدوارم كه خداوند از همه شما قبول كند و شما را موفّق بدارد و همه‌ى خواهران و برادران عزيز مشمول هدايت و توفيق الهى باشند و آن دينْ عظيمى كه بر دوش همه ماست، ان‌شاءاللَّه بتوانيم در مقابل اين ملت و در مقابل اين تاريخ آن را ادا كنيم. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
نام شما

آدرس ايميل شما