کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

مادر شهید مفقود الاثر در راهیان نور

پلاک پسرم تنها یادگاری بود که به دستم رسید

28 اسفند 1390 ساعت 10:49

دوست دارم اینجا بیایم. چون پسر خودم قبر ندارد که سر قبرش بروم. گلهای لاله که در بیابانهای اینجا می روید نشانه او است. خیلی این مناطق را دوست دارم . امسال هم خودم از کاروان تقاضا کردم که من را هم ببرند.



بیرون از حسینیه معراج شهدا دو تا خانم مسن لب جدول های کنار باغچه نشسته بودند. چند باری از کنارشان گذشتم. با خودم فکر کردم احتمالا حوصله جواب دادن به سوالهایم را ندارند ولی به دلم افتاده بود با آنها صحبت کنم. بسم الله گفتم و جلو رفتم. سلام کردم و اولین سوالم را پرسیدم. از جوابی که دادند فهمیدم یکی از آنها مادر شهید مفقوالاثر است که پسرش در شلمچه مفقود شده است.

- از کدام شهر تشریف آوردید؟
مهرشهر

- از مناطقی که بازدید کردید کدام منطقه را بیشتر دوست داشتید؟
همه مناطق خوب بود؛ ولی شلمچه را چون پسرم در آنجا مفقود شده است بیشتر دوست دارم.

- اسم پسرتان که شهید شده چیست؟
فامیلش کور پیر است و نام پسر خاله ام که شهید شد آدینی است.

- پسرتان در چه سالی شهید شدند؟
اوایل جنگ بود که شهید شد. نامه آخرش از شلمچه برایمان آمد.

- چند سالشان بود؟
حدود ۳۳ سال داشت که رفت.

- می دانید پسرتان چگونه شهید شده؟
پلاکش تنها چیزی که از پسرم به دستم رسید. حدود ۴۰ نفر بودند که آقای یوسفی پلاکهایشان را آورد. قایقشان در پاتلاق گیر کرده بوده و همه ۴۰ نفر مفقود الاثر شدند.

- چندمین بار است که به راهیان نور می آیید؟
این دومین بار است. چون پسرم در شلمچه شهید شده است و هیچ گاه باز نمی گردد، دوست دارم اینجا بیایم. چون پسر خودم قبر ندارد که سر قبرش بروم. گلهای لاله که در بیابان های اینجا می روید نشانه او است.

- دلیل آمدنتان به سفر راهیان نور چیست؟
خیلی خوب بود. خیلی این مناطق را دوست دارم . امسال هم خودم از کاروان تقاضا کردم که اگر می روند؛ من را هم ببرند. یعنی با تقاضا داریم می آییم. با خودم می گویم همین سالی یک بار نزدیک سال تحویل که ما را می آورند باید خیلی ازشان ممنون باشم، باز هم یک زیارتی است، یک تازگی است.

- شما به عنوان مادر شهید چه توقعی از جوانها دارید؟
درست است کشورمان جنگ بوده و بیکاری است ولی کاری کنند که جوانها به جای دنبال کار خلاف رفتن دنباله رو راه شهدا باشند. کشورمان برکت زیاد دارد ولی ما قدر آن را نمی دانیم.

- حرفی هست که بخواهید به مسئولین راهیان نور بگویید؟
بخاطر تمام زحماتی که برای این مسافرت ها می کشند از دست اندر کاران ممنونم ولی اگر خانواده شهدا را حداقل همین سالی یک بار بیاورند در این مناطق باعث می شود انسان روحش تازه شود و نیرو بگیرد. از مسئولین می خواهم پیرو رهبر باشند. خاک کشورمان را حفظ کرده و با صداقت کار کنند. به جوانها رسیدگی کنند و بیشتر با این مناطق آشنایشان کنند .

- حرف آخر:
ما خاک مملکتمان را ذره ذره بدست آوردیم و بسیار دوستش داریم. ممکن است کشورهای خارجی از لحاظ ظاهری بهتر باشد ولی انسان یک ذره خاکش را به بیگانه نمی فروشد.


کد مطلب: 297

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/interview/297/پلاک-پسرم-تنها-یادگاری-دستم-رسید

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com