کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روایتی از مخالفت یک فرمانده با روزه‌داری رزمنده‌اش

23 ارديبهشت 1397 ساعت 8:32

در میان رزمنده‌ها یک رزمنده 15 یا 16 ساله هم بود که قصد کرد روزه بگیرد اما فرمانده‌اش مخالفت کرد. آن رزمنده با بیان دلایلی فرمانده را راضی کرد که می‌تواند در این هوای گرم روز بگیرد...


به گزارش راهیان نور، جملات بالا بخشی از خاطرات «نصرت‌الله مولایی» فرمانده گردان «امداد انتقال لشکر 27 محمدر سول الله (ص)» در دوران دفاع مقدس است.


وی در گفت‌وگو با راهیان نور، روز در یک موقعیت ساکن نبودیم از نظر شرعی نمی‌شد روزه گرفت و اگر بنا بود تا مدت 10 روز در محلی موضع بگیریم پیش از آن فرمانده اعلام می‌کرد.
در آن صورت بود که رزمندگان روزه می‌گرفتند.

در یکی از ماه‌های مبارک رمضان سردار «مجتبی عسگری» که فرمانده ما بود اعلام کرد: قرار است به مدت 10 روز در پادگان دوکوهه ساکن باشیم تا رزمندگانی که قصد روزه‌داری دارند، روزه بگیرند.

در بین رزمندگان یک جوان 15 و 16 ساله بود که می‌خواست روزه بگیرد اما سردار عسگری با روزه گرفتن آن مخالفت کرد و گفت: « من خودم تو را با خودرو به جایی منتقل می‌کنم تا از حد ترخص خارج شویم و بتوانی روزه‌ات را بخوری.

اما آن جوان رزمنده گفت: من می‌خواهم همان گونه که در جبهه‌ با دشمن می‌جنگم، در ماه رمضان نیز با روزه‌داری با نفسم مقابله کنم. چطور ممکن است بدون مبارزه با نفس در جبهه نبرد ایستادگی کنم؟ حرف‌های این جوان باعث شد تا سردار عسگری با روزه داری‌اش موافقت کند.

در یکی از روزهای گرم که دمای هوا حدود 45 یا 50 درجه سانتیگراد بود این جوان رزمنده را دیدم که چند جعبه مهمات را روی هم زیر منبع آب موجود در پادگان دوکوهه قرار داده است و برای آنکه بتواند بدنش را خنک نگه دارد لباسش را درآورده و روی جعبه مهمات‌ها خوابیده است به گونه‌ای که شکمش با پوسته منبع آب در تماس باشد.


کد مطلب: 12073

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/note/12073/روایتی-مخالفت-یک-فرمانده-روزه-داری-رزمنده-اش

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com